همه می دانیم ، هرگاه افرادی بخواهند در کار خود همچون عنصری حرفه ای مطرح شوند ، باید شرایط و ملزومات آن را هم داشته باشند . اصولاً حرفه ای شدن در هر کاری قواعد خاص خود را دارد .حرفه ی معلمی نیز از این قاعده مستثنی نیست . اغلب به غلط تصور می کنیم که معلمان با تجربه و برخوردار از دانش و اطلاعات سطح بالا معلمان حرفه ای نیز هستند. هر چند موارد ذکر شده برای هر معلم حرفه ای شرط لازم است ، اما کافی نیست . چه بسا معلمانی را سراغ داریم که دررشته ای که تدریس می کنند
سوابقی بس طولانی دارند ، اما نتوانسته اند همچون معلمی حرفه ای عمل کنند ؛ به عبارتی در جلب توجه علاقه ی دانش آموزان چه به لحاظ روش تدریس و چه به لحاظ مدیریت کلاس موفق نبوده اند و همچنین با معلمانی مواجه بوده ایم که از لحاظ روش تدریس و مدیریت در وضعیت مطلوبی قرار داشته اند ، اما به هیچ وجه نتوانستند کلاس جذابی را برای فرا گیرندگان فراهم آورند . سوالی که در اینجا مطرح می شود ، این است که چه عواملی سبب شده تا اینگونه افراد نتوانند همچون معلمی حرفه ای عمل کنند . و اصولا به غیر از دانش و سابقه تدریس ، آیا متغییر های دیگری نیز در حرفه ای شدن یک معلم دخالت دارد ؟ این مقاله بر آن است تا روش هایی را به معلمان معرفی کنند تا در امر تدریس به منزله ی فردی حرفه ای عمل کنند .
معلم حرفه ای کیست ؟
معلم حرفه ای ، کسی است که دانش و تجربه ی کافی دارد و روش تدریس نیز می داند ؛ یعنی اینکه می داند چه روش ها و فنونی را در کجا و چگونه به کار گیرد تاکلاس کارآمد و اثر بخشی داشته باشد . معلمانی که هر سه ویژگی دانش ، تجربه و روش را توأمان دارا باشند ، معلم حرفه ای قلمداد می شوند وگرنه هر یک از ویژگی های مذکور به تنهایی نمی تواند فردی را به معلمی حرفه ای تبدیل کند . در واقع ،آنچه که معلم حرفه ای را از سایر معلمان متمایز می کند ، استفاده ی مناسب و به جا از روش های مطلوب تدریس است . هرچند نبود هر یک از دو عامل دانش و تجربه ی کافی مشکلاتی برای معلم به وجود می آورد ، نداشتن روش مناسب ، سبب از بین رفتن دو متغییر دیگر می شود . برای تبیین مطلب ، مثالی ذکر می کنیم . معلمی را تصور کنید که دانش و تجربه ی کافی در رشته ی مورد تدریس خود دارد و می داند دانش آموزان پس از پایان تدریس باید چه چیزهایی دست یابند ، چه مهارت هایی را کسب کنند و به چه نگرش هایی برسند ، به طور کلی ، اگر اهداف درس را به خوبی بشناسند ، اما روش های رسیدن به آن را نداند ، آیا امکان حصول به آن اهداف مسیر است ؟
آیا او می تواند دانش آموزان را راضی از کلاس بیرون بفرستد ؟ در این جاست که تفاوت یک فرد حرفه ای یا غیر حرفه ای کاملاً آشکار می شود . معلم حرفه ای می داند که چگونه و با چه روش هایی تدریس خود را آغاز کرده ، ادامه دهد و آن را به اتمام رساند ، و مطالب را کی و چگونه عرضه کند ، تا دانش آموزان را به حداکثر فعالیت وا دارد و آن ها را قدم به قدم به اهداف تدریس نزدیک کند .
منظور از روش ، در اینجا ، تنها دانستن انواع روش های مرسوم تدریس که اغلب معلمان ، کم و بیش از آن ها استفاده می کنند ، نیست ؛ بلکه فراتر از آن مدنظر نگارنده است . هر چند استفاده ی به موقع و مناسب از آن روش ها هم مورد تأکید است ، اما در اینجا روش ها و فنونی ذکر خواهد شد که بتواند همه ی معلمان را به سوی حرفه ای شدن رهنمون سازد . دیدگاهی که این مقاله به دنبال آن است ، کاملاً متفاوت با دیدگاه ها و برداشت هایی است که احیاناً معلمان در گذشته آن ها را یاد گرفته ، و به کارگرفته اند . دیدگاهی است که برای همه ی معلمان و در تمام سطوح کاملاً جنبه ی کاربردی دارد ، تا از این طریق همگان بتوانند با استفاده از آن ، کلاس جذاب و پرکششی را برای خود و فراگیرندگان فراهم آورد .
انتظار می رود افرادی که علاقه مند هستند به منزله ی معلمی حرفه ای عمل کنند ، روش های ارائه شده را به دقت مطالعه و آن ها را در کلاس های خود اجرا کنند . به خوانندگان توصیه می شود در مطالعه ی روش ها ، تقدم و تأخر مطالب را رعایت کنند تا بتواند قدم به قدم به مرز حرفه ای شدن نزدیک شوند.
چگونه کلاس جذابی برای دانش آموزان خود فراهم کنیم ؟
فرض کنید وارد کلاس شده اید . اولین قدم تدریس شما پس از ورود به کلاس چیست ؟ به عبارت دیگر ، چه کارهایی را باید انجام دهید ؟ و از انجام چه کارهایی باید بپرهیزید ؟ اگر کلاس شلوغ بود چه باید کرد ؟ و ...
فرآیندی را که را که در پی می آید ، مرحله به مرحله طی کنید ، و مطمئن باشید که کلاس جذابی خواهید داشت .
• مکث کنید ، منتظر بمانید تا همه ی کلاس آماده شود . تک تک دانش آموزان را از نظر بگذرانید ، قبل از آن که همه ی کلاس آماده شود ، تدریس خود را شروع نکنید .
• اگر کلاس شلوغ است ، به دانش آموزان شلوغ ، خیره شوید ، تغییر فعالیت دهید ( مثل جابه جایی صندلی کلاس ، نگاه به دفتر نمره و نگاه به دانش آموزان و ... )
• هرگز تدریس خود را با ارعاب و تهدید آغاز نکنید . صحبت های خود را دوستانه و به آرامی آغاز کنید .
• از مطالب درس قبلی سوال کنید ، بدون یادآوری درس قبلی درس جدید را آغاز نکنید .
• برای تدریس درس جدید ، دانش آموزان را آماده کنید ، و برای آماده سازی ، سوألات غیر مستقیم اما در ارتباط با درس جدید از دانش آموزان نکنید .
• تدریس خود را با مثال های ساده ، به روز و کاربردی آغاز کنید . از بیان مثال های تکراری و اصطلاحات فنی تا حدامکان بپرهیزید .
• مقدمات تدریس را آن قدر طولانی نکنید که دانش آموزان برای یادگیری موضوع اصلی درس ، خسته شوند .
• در این مرحله ، بر موضوع درس تمرکز کنید ، و تدریس خود را پی بگیرید .
چرا باید برای دانش آموزان ایجاد انگیزه کرد ؟
انگیزه را ، محرک هر فرد برای رسیدن به اهداف خود تعریف کرده اند .اگر معلمی نتواند از این عامل برای بهتر شدن تدریس استفاده کند . یک ابزار بسیار قوی را از دست داده است . از این رو ، توصیه می شود قبل از هر تدریس ، انگیزه ی دانش آموزان را برای یادگیری درس جدید افزایش دهید. « بیان اینکه چرا باید در دانش آموز ایجاد انگیزه کرد ؛ » می توان به این موارد اشاره کرد :
• برانگیختن علاقه دانش آموزان
• درگیر کردن دانش آموزان با موضوع تدریس
• معطوف کردن توجه دانش آموز، به آنچه که باید یاد بگیرد .
فنون ایجاد انگیزه در یادگیرندگان
بیان اهداف درس :
اهداف درس را برای فراگیرندگان به روشنی بیان کنید ، یعنی مشخص کنید که دانش آموزان پس از پایان درس به چه دانش و یا توانمندیهایی دست پیدا می کند .
معنا دار کردن یادگیری :
کاربردهای درس را در موقعیت های متفاوت زندگی ، برای دانش آموزان بازگو کنید ؛ یعنی طوری عمل کنید که دانش آموزان احساس کنند با یادگیری این درس می توانند مشکلی از مشکلات زندگی خود را حل کنند . در واقع، یادگیری ر ا برای دانش آموزان معنادار کنید .
مشارکت کردن دانش آموزان در بحث :
از روش هایی استفاده کنید تا کلاس درگیر بحث شود ، طوری عمل کنید که دانش آموزان خود را در یادگیری سهیم بدانند . برای مثال ، در حین تدریس از سوالاتی استفاده کنید تا دانش آموزان نیز مجبور به مشارکت شوند و پس از هر پاسخ منطقی از تشویق های کلامی و یا غیر کلامی استفاده کنید و ....
انجام تدریس از ساده به مشکل :
بکوشید ابتدا مباحث ساده را برای دانش آموزان ارائه کنید سپس به مباحث پیچیده برسید .
استفاده از مثال های ساده ، آشنا و دلنشین :
در سرتا سر تدریس ، برای تبیین و تفهیم هر چه بیشتر درس ، از مثال های ساده ، آشنا و دلچسب که موجب افزایش انگیزه یادگیری دانش آموزان می شود ، استفاده کنید .
تذکر نمره و آزمون :
برای درگیر کردن بیشتر دانش آموزان ، می توانید با تذکر نمره و آزمون آنان را برای یادگیری هر چه بیشتر درس ترغیب کنید . اما این ترغیب نباید جنبه ی تهدید به خود گیرد . برای مثال از این عبارت استفاده کنید : به احتمال زیاد از این درس ، یکی دو نمره در امتحان است . پس دقت کنید تا آن را خوب یاد بگیرید .
یادآوری :
از مورد آخر ( تذکر نمره و آزمون ) ، وقتی استفاده می کنیم که روش های قبلی جواب نداده باشد . دانشمندی می گوید : اکثر مردم غالباً به مسائل کم اهمیت ، بیش از مسائل مهم و مهمتر می پردازد ، و مسائل جنبی را چنان می پندارند که گویی امری حیاتی است ولی از بحث جدی درباره ی آن ها خودداری می کنند .در فرهنگ ما « آموزش – پرورش » عموماً و « تربیت معلم » و حتی خود « معلم » ، به رغم گردهمایی های رنگارنگ ، هنوز آن چنان که شاید و باید مورد بررسی ها جدی علمی قرار نمی گیرند . متأسفانه درباره ی بیشتر آن گردهمایی ها هم عبارت معروف « نشستند و گفتند و برخاستند ! » صادق است . در بحث از معلم و معلمین ، عمدتاً به جنبه های عشقی وذوقی آن توجه داریم و آن را صرفاً استعدادی خدادادی تلقی می کنیم و برای معلم شعر می سرایم و او را « فرشته ای » می پنداریم که ماشین پند و اندرز های سودمند است ؛ انسانی است معنوی و جز درباره معنا و نیکی ها نمی اندیشد و مسائل مادی – کم و زیادی حقوق – برایش مطرح نیست ! غافل از این که :
1. معلمی ، مهارتی کارملاً آموختنی است . چون پیچیدگیهای متعدد و متنوعی دارد ، به ویژه در روزگار اخیر که روز به روز پیچیده تر شده و می شود .
2. معلمی هم مانند سایر حرفه ها ، بی تردید ، مستلزم استعداد و عشق و ذوق است . استعداد ، خلاقیت ، استعداد کنجکاوی ، استعداد اندیشیدن انتقادی ، استعداد کلامی و استعداد یادگیری موثر و عشق و ذوق نیز در همه ی مشاغل از عوامل بسیار موثر در موفقیت به شمار می روند . اما به قول معروف در حرفه ی معلمی ، شاید هم در همه ی حرفه ها ، وجود این استعدادها شرط « لازم » است ، نه « کافی » . حتی یک نابغه مسلم ، لزوماً معلم موفقی نخواهد بود ؛ و با دارنده ی مدرک تحصیلی عالی در رشته های ، به اصطلاح ، « علوم تربیتی » لزوماً معلم موفقی نمی شود . از این رو ، شخصی را صرفا ً به سبب داشتن مدرک تحصیلی عالی نباید به حرفه ی معلمی گماشت . بلکه ضرورت دارد که حداقل دو سال ، به کارآموزی جدی در مهارت معلمی بپردازد و در ارزشیابی های عملی موفق شود .
3. معلمی با هیچ یک از مشاغل قابل مقایسه نیست : زیرا هیچ کار دیگری پیچیدگی های مسئولیت آموزش و پرورش را ندارد . به این معنا که مخاطب معلم ، انسان است ؛ مخلوقی که هنوز هم ناشناخته است و هنوز هم پیچیده ترین مخلوقات خداوندی تلقی می شود . روانشناسان در تلاش برای شناخت انسان هنوز اندرخم یک کوچه اند . البته ، امیدوارند روزی به این شناخت ، موفق شوند که امید شرط اساسی هر گونه پژوهش و شناخت است . و حتی آموزش و یادگیری بدون امید و انتظار پیامدهای مطلوب ( فیدبک یا بازخود) غیر ممکن است .
4. معلمی ، فلسفه و علم و هنر با هم است : چرایی ؟ چگونگی ؟ و چگونه خلاقیتی؟ از این رو ، معلم موفق یا موثر را « فیلسوف » و « عالم » و « هنرمند » - هر سه با هم – می نامند .
5. معلمی ، تدبیر است و تلاش : تلاش هدفمند ، نظام دار « سیتماتیک » ، و برانگیخته .
6. مهم تر از آن ها معلمی ، مدیریت حساس افراد بشر است : مدیریت همزمان مغزها ( معلومات ، افکار، عقاید ) ، دستها ( مهارتها ) و دل ها ( احساسات و عواطف ، گرایش ها ، ارزش ها ) به عبارت دیگر ، مدیریت معلمی ، مدیریت یادگیری ، مدیریت آموزش ، مدیریت موفقیت و هرچند غیر مستقیم ، مدیریت خانواده و در سطحکلان مدیریت جامعه و جهان است .
با توجه به نکات مذکور ، می توان سنگینی و حساسیت مسئولیت معلمان را به راحتی دریافت به همین سبب ، گفته اند بی توجهی یا کم توجهی به معلمی ومعلمان ، بدون تردید ، بی توجهی و کم توجهی به انسانیت و انسان است و ارزش نهادن به معلم ، در واقع ، ارزش قائل شدن برای بشریت است .
امروزه معلم فردای دانش آموزان ، و فردای دانش آموزان فردای جهان و جهانیان است . از این رو:
• نباید شخص معلم و کار او را دست کم تلقی کرد ؛
• باید سلامت زندگی او را در سلامت زندگی همگان در حال و آینده تلقی کرد ؛
• اگر او سالم و شاد باشد ، یعنی از آرامش و آسایش فردی واجتماعی برخودار باشد ، طبعاً اثرگذاری های سودمندی خواهد داشت ؛
• از معلمانباید انتظار داشت که متفاوتو انتقادی بیندیشند ؛
• معمولاً معلمان امر و نهی را بر نمی تابند . بنابراین ، راهنمایی ایشان ، که یقیناً ضروری است ، باید با محبت و احترام انجام گیرد ؛
• معلمان مانند همه ی مردم به رفاه در خور شأن خود نیاز دارند ؛
• ضعف علمی و حرفه ای معلم ، بدون تردید به ضعف کودکان و نوجوانان ، ضعف علمی ، ضعف عاطفی و ... و درنتیجه به ضعف جامعه منجر می شود؛
• شاید اغراق نباشدکه بگوییم : تقویت علمی و حرفه ای مداوم معلمان در همه ی سطوح تحصیلی ، به قول معروف ، از نان شب هم ضروری تر است . زمان یا موقعیت متغییر طبعاً مردم را ، اعم از خردسال و بزرگ سال ، تغییر می دهد . بنابراین معلم ، حتی دارنده ی بالاترین مدرک تحصیلی از معتبرتریندانشگاهجهان بهتجهیز و تقویت علمی وحرفه ای مداوم نیاز دارد ؛ که غفلت از این ضرورت و اکتفای معلمان به اطلاعات موجودشان ، فاجعه ی انسانی بسیار ناگوار تلقی می شود .
7. همه ی معلمان به شناخت هایی از این قبیل نیازمند ند :
• شناخت خویشتن
• شناخت فلسفی وعلمی و هنری
• شناخت دانش آموزان و دانش جویان؛
• چه نیازهایی دارند ؟
• جامعه و جهان چه انتظارهایی از ایشان دارند ؟
• در چه شرایطی زندگی می کنند ؟
• چگونه یاد می گیرند ؟
• چه چیزهایی و چه مقدار باید یاد بگیرند ؟
• چه برداشت هایی از موفقیت ها و جامعه و جهان دارند ؟
• چه فرهنگی بر زندگی ایشان حاکم است ؟
• به چه نوع کمک های جنبی نیاز دارند ؟
• اوقات فراغت خود را در کجا و چگونه می گذرانید ؟
• از مدرسه ومدیر و معلمان خود چه انتظارهای مخصوصی دارند ؟
• شناخت فرهنگ جامعه و جهان معاصر .
• شناخت گذشته ، حال ، آینده ی احتمالی جامعه و جهان .
• شناخت مواد و موضوعات درسی گذشته و آینده ی آن ها .
• شناخت چگونگی آموزش دروس گوناگون در جهان امروز .
• شناخت چگونگی آموزش .
• یادگیری یادگرفتن ( یادگیری مداوم ).
• یادگیری به کاربستن ( یادگیری انتقال ).
• یادگیری زیستن ( یادگیری سالم زیستن ).
• یادگیری هم زیستی ( یادگیری تحمل افکار ).
• یادگیری منبع معتبر یافتن یا فرهنگ های مخالف .
• یادگیری استنباط و استنتاج و استدلال مؤثر .
• یادگیری سخن مؤثر گفتن .
• یادگیری بازاندیشیدن و فراتر اندیشیدن و انتقادی اندیشیدن.
• شناخت چگونگی جهانی اندیشیدن و جهانی عمل کردند .
• شناخت انواع و چگونگی اجرای مؤثر فعالیت های آزاد یا فوق برنامه و چگونگی مؤثر سازی آن ها در تغییر رفتار مطلوب در شرکت کنندگان .www.zibaweb.com
• شناخت چگونگی آموزش خانواده ها در جهان امروز .
• شناخت چگونگی کاربرد مؤثر فناوری در آموزش و پرورش جامعه ی خویش .
• شناخت چگونگی شرکت در خدمات اجتماعی و چگونگی آموزش آن ها به کودکان و نوجوانان .
• شناخت فنون و روش های گوناگون تغییر رفتار در دنیای امروز .
• شناخت چگونگی مدیریت زمان .
• شناخت چگونگی مدیریت استعدادها و توانایی ها.
• شناخت چگونگی تشکیل و مدیریت خانواده .
• شناخت چگونگی ارزشیابی شناخت های خود و دانش آموزان و دانش جویان .
• شناخت شرایط و ویژگی های مدرسه و پیش دبستانی ، دبستان ، راهنمایی ، دبیرستان سالم و مؤثر در جامعه و جهان معاصر.
• شناخت چگونگی در جریان یافته های جدید علوم و معارف بودن .
• شناخت چگونگی آموزش انتقادی برنامه ها و کتاب های درسی و سایر وسایل آموزشی .
• شناخت چگونگی تشکیل و تجهیز کتاب خانه های مدرسه و کلاس .
• شناخت انتظارهای جامعه و جهان از مدارس و معلمان و چگونگی پاسخ دادن به آن ها .
پس :
ای کاش خود را " آن چنان که هستیم و باید باشیم یا می توانیم باشیم ، می شناختیم !
ای کاش آموزش – پرورش جامعه و جهان امروز و آینده احتمالی را می شناخیم !
ای کاش شرایط زندگی سالم و فراهم ساختن آن ها در دنیای امروز را می شناختیم !
ای کاش محدوده ی وظایف معلمان را می شناختیم !
ای کاش نقش معلمان در جامعه و جهان امروز را می شناختیم و ارزش آن را درمی یافتیم !
ای کاش به ضرورت رفاه و آسایش معلمان ، معتقد می شدیم !
ای کاش می توانسیتیم بیشتر بیندیشیم و کم تر حرف بزنیم !
ای کاش می توانستیم به راحتی بگوییم « نه » !
ای کاش می توانستیم در تدابیر و تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های آموزشی به جامعه و جهان با هم و هم زمان بیندیشیم !
ای کاش می توانستیم کودکان و نوجوانان را اشخاصی « مسئولیت پذیر » بار آوریم !
ای کاش می توانستیم بپذیریم ، که آموزش و پرورش عمل است نه سخنرانی های هیجان انگیز!
ای کاش می دانستیم که مدرسه جایگاه زندگی است نه آمادگی برای زندگی !
ای کاش می دانسیتم ، می پذیرفتیم ، و عمل می کردیم که مدرسه ی پیشرفته از لحاظ علمی و آموزشی ، منبع معتبر یادگیری برای همگان ، حداقل برای اولیای دانش آموزان و ساکنان منطقه ی پیرامون مدرسه است ؛ و دَرَش همیشه به روی ایشان باز است ! مدرسه به مردم تعلق دارد نه صرفاً به دانش آموزان .
ای کاش می دانستیم ، می پذیرفتیم ، و عمل می کردیم که آموزش خانواده ها نیز از جمله وظایف اساسی مدرسه است .
و این آموزشی ، شامل :
• کمک به والدین در چگونگی شناخت علمی فرزندان خود با علم به اینکه خود ایشان نخستین منبع معتبر کودکان هستند .
• کمک به والدین در چگونگی شناخت علمی به وجود آوردن جو عاطفی سالم و خوشایند در خانه .
• کمک به والدین در آشنایی با برنامه های آموزشی مدرسه و چگونگی همکاری با مدرس زیر نظر مدیریت آن .
• کمک به والدین در چگونگی و محدوده ی کمک به فرزندان خود در انجام دادن تکلیف های درسی .
• کمک به والدین درشناخت شرایط و مقتضیات جامعه و جهان امروز در تشکیل و اداره ی خانه و خانواده .
• کمک و راهنمایی والدین در چگونگی ایجاد و نگهداری محیط زیست سالم .
• کمک به والدین در چگونگی هدایت فرزندانشان در حفظ محیط زیست